دوقلوها
می خواستم بگم خیلی خوشحالم که دارید بزرگ می شید
شاید کسی منو درک نکنه
شاید خیلی ها از این همه خوشحالی من که داریم به تولد دوسالگی نزدیک می شیم تعجب کنند
ولی من متلاشی شدم تا شما رو به اینجا رسوندم
تنهای تنها
یک لحظه کسی نبود که وقتی دارید گریه می کنید کمکم کنه
خیلی سختی کشیدم خیلییییییی
البته از حق نگذریم باباجون خیلی بهم کمک کرد و می کنه
در واقع بزرگترین شانس زندگی من به جز تولد شما وجود بابای مهربونتون هست
خدایا شکرت که همسرم هست
وقتی به دنیا اومدید تمام ارزوی من این بود که کاش به موقع دنیا می یومدید
کاش وزنتون بیشتر از 2.5 بود
کاش یکم بزرگتر بودید
اینقدر متر به دست قد و دور سرتون رو اندازه می گرفتم که یک ساله بودید هر وقت متر می دیدید شروع می کردید به اندازه گیری خودتون
دلم خون شد تا پسرایی که همه می گفتم سرشون اندازه ی یک پرتقال هست رو دوساله کردم!!!!!!!
هر وقت کسی بهم می گفت خیلی کوچولو هستید فقط لبخند می زدم ولی دلم آتیش می گرفت اشک می ریختم
آرزوی من رسیدن شما به دوسالگی بود
به مستقل شدنتون
به قد کشیدنتون
حالا روز به روز دارم به ارزوهام نزدیک می شم چطوری می تونم شوق و ذوق نداشته باشم؟
همین الان هم بعضی ها می گن کوچولو هستید ولی من تمام تلاشم رو کردم
تمام تلاشم رو کردم وقتی که قبل شما من هیچ نوزادی رو بغل نکرده بودم
وقتی هیچ تجربه ای نداشتم
وقتی گریه می کردید نمی تونستم ساکتتون کنم گریه می کردم
وقتی نمی دونستم گرسنه اید وقتی فهمیدم چقدر غصه خوردم
هنوز خودم رو نبخشیدم برای اون چند ساعت گرسنگی که آرتین کشید و من نمی فهمیدم علت گریه هاش رو
اگه بخوام بگم ساعت ها می تونم بنویسم
تا حالا ازتون عکس نذاشتم ولی امروز می زارم تا ببینید بچه های من تو ده روزگی چقدر بودن و در 22 ماهگی چقدر شدن
میلی متر به میلی متر این رشد رو زحمت کشیدم براش
خدایا شکرت خدایا ممنونم
خدایا ممنونم که کمکم کردی با بی تجربگیم به بچه هام اسیب نزنم
خدایا می دونم خیلی جاها کمکم کردی
خدایا می دونم وقتی تنهای تنها بودم فقط تو کمکم کردی بچه هام بزرگ شن و آسیب نبینن
چندجا خوندم به تجربگی مادرا چه به روز بچه ها آورده از تشنج به خاطر گرسنگی و گرما تا افتادن از دستشون تمام چیزایی که هر لحظه می تونست برای من و شما رخ بده گرمای زیاد. گرسنگی. خدایا ممنونم
عکس ده روزگی
عکس در 22 ماهگی